ستون آگهی فوت انسانی
ستون پر شده از آدمک های تیتر خورده
شعر گل شدن زندگی گلد درون آگهی
ستون جدول نهایی آهنی
ستون جراید تمام زندگی آهنی
چه فرقی میکند باشی وقتی نیستی
وقتی هستی نیستی و و قتی هستی انگار که نیستی
چه کسی میداند صدای خواستن های تاریخی را
انگار وقتی نیستی بیشتر هستی
و و قتی هستی انگار که آنها نیستند و اما هستند
بودن نبودن مسئله کدام هست در بودن های نبودن
کلاغ های سیم خاردار جغرافیای کوتاهی دارند
چند بلوکه آهن پر های ریخته زیادی دارند
روی تابلوی خطر عمق غرق شدن بود مگر
کلاغ های قصه بی خانمان آخر قصه هم نرسیدند
جغرافیای ادبیات خارج از جغرافیا
کلمات زنگ زده ی تابوت انگیز
قصه ی تولد شمع باران خاموشی
نقطه های الفبای الفبای زندگی
ستاره های دنباله دار مشکی
روبان های قرمز خاکستری
زمین بنفش زمین زرد زمین قرمز
تابلوی خنده کج رونده از غم بود مگر
داوینچی هم ون گوگ درون خود بود مگر
قصه آدمهای تاریخی قصه ادمهای شنی
زمین چند غزل خواندگی پدر خوانده تمام سکانس بازندگی
الهیات در هم الهیات بر هم الهیات چند فلسفه ای
دانشنامه ی آزادگی دانش از دانشمندگی
فکر های فلز زده فکر های اهن زده فکر های تک سلولی
کلمات آتشین کلمات کبریتی کلمات روشنایی
ساز چند ساز نزدگی ساز نت های بازندگی
ساز شیپور جنگ جهانی نهم جنگ قطعه موتسارت زدگی
شاخه ی گنجشک زدگی بلبل غم زدگی تاریخ ورق زدگی
سوت سوت چراغی روشن فانوس کم نفت سو سو زدگی
حسام الدین شفیعیان
سرنوشت مسیر برایت چه گویم باز
غم انگیز ترین سروده گویم باز
غمبارترین قصیده هایم استخوان شکن
کمی مرحم زمین تلخ مبار بر پیکر نحیف من
من تاریخ غمهای زمینم برایم کمی ساز دلتنگی بزن
حسام الدین شفیعیان
پر از رویای نرسیدن بود بهار
زمستان یخ زده بود بهار
شروع تمام نرسیدن ها بود بهار
فصل اوج پرواز بود بهار