سنت یوحنای رسول، همچنین به نام سنت جان انجیلی یا سنت جان الهی-یوحنا پسر زبدی، ماهیگیر جلیلی و سالومه بود. جان و برادرش سنت جیمز از اولین شاگردانی بودند که عیسی او را فراخواند.در انجیل به روایت مرقس، او همیشه پس از یعقوب ذکر شده است و بدون شک برادر کوچکتر او بود.مادرش از جمله زنانی بود که به حلقه شاگردان خدمت می کرد. یعقوب و یوحنا توسط عیسی بوانرگس یا «فرزندان رعد» نامیده شدند.شاید به دلیل برخی از ویژگیهای شخصیتی مانند غیرتی که در مرقس 9: 38 و لوقا 9: 54 نشان داده شده است، زمانی که یوحنا و یعقوب میخواستند آتشی را از آسمان نازل کنند. برای مجازات شهرهای سامری که عیسی را نپذیرفتند. جان و برادرش، همراه با سنت پیتر، یک هسته درونی از شاگردان صمیمی را تشکیل دادند.موقعیت مقتدرانه یوحنا در کلیسا پس از رستاخیز با دیدار او با سنت پیتر به سامره نشان داده می شود تا روی نوکیشان در آنجا دست بگذارد. این به پیتر، یعقوب (نه برادر یوحنا، بلکه «برادر عیسی») و جان است که سنت پل با موفقیت تبدیل و مأموریت خود را برای به رسمیت شناختن ارائه کرد.اینکه یوحنا در بحث پذیرش غیریهودیان در کلیسا چه موضعی داشت، معلوم نیست.
تاریخ بعدی جان مبهم است و به مه های نامشخص افسانه می گذرد. در پایان قرن دوم، پلیکراتس، اسقف افسس، ادعا میکند که مقبره یوحنا در افسس است، او را با شاگرد محبوب میشناسد و میافزاید که او «کشیشی بود و بشقاب مقدس را بر تن داشت، هم شهید و هم معلم». این که یوحنا در افسس درگذشت نیز توسط سنت ایرنائوس، اسقف لیون در حدود سال 180 پس از میلاد بیان شده است، که می گوید یوحنا انجیل و نامه های خود را در افسس و مکاشفه در پاتموس نوشت. در طول قرن سوم، دو مکان رقیب در افسس مدعی افتخار قبر رسول بودند. یکی در نهایت به رسمیت شناخته شد و در قرن چهارم به زیارتگاه تبدیل شد. در قرن ششم، قدرت شفابخش گرد و غبار از مقبره جان معروف بود (توسط مورخ فرانک، سنت گرگوری تورز، به آن اشاره شده است). در این زمان نیز کلیسای افسس ادعا کرد که دارای امضای انجیل چهارم است.
افسانه در غرب نیز فعال بود، و به ویژه توسط قسمت مرقس 10:39 با اشاراتی از شهادت جان برانگیخته شد. ترتولیان، متکلم قرن دوم آفریقای شمالی، گزارش می دهد که جان در روغن در حال جوشی غوطه ور شد و به طور معجزه آسایی از آن سالم نجات یافت. در طول قرن هفتم، این صحنه در کلیسای لاتران به تصویر کشیده شد و در رم در کنار دروازه لاتین قرار داشت، و این معجزه هنوز در برخی سنت ها جشن گرفته می شود. در شکل اولیه اعمال یوحنا (نیمه دوم قرن دوم) رسول می میرد، اما در روایات بعدی فرض می شود که او مانند خنوخ و الیاس به آسمان عروج کرده است. این اثر در سال 787 پس از میلاد به عنوان یک بدعت عرفانی محکوم شد. سنت رایج دیگری که به سنت آگوستین معروف است، اعلام کرد که زمین بر روی قبر یوحنا طوری بالا می رود که گویی رسول هنوز نفس می کشد.
افسانه هایی که بیشتر به شمایل نگاری قرون وسطی کمک کردند عمدتاً از اعمال آخرالزمان یوحنا گرفته شده اند. این اعمال همچنین منبع این تصور است که یوحنا در جوانی شاگرد شد. از نظر نمادشناسی، نوع جوان بدون ریش اولیه است (مانند تابوت قرن چهارم از روم)، و این نوع (البته نه منحصرا) در غرب قرون وسطی ترجیح داده شد. در دنیای بیزانس، انجیل را پیر، با ریش و موهای سفید بلند، که معمولاً انجیل خود را حمل میکند، نشان میدهند. نماد او به عنوان یک بشارت، عقاب است. به دلیل رؤیاهای الهامشده کتاب مکاشفه، کلیساهای بیزانس او را «الهیشناس» نامیدند. این عنوان در دست نوشته های بیزانسی مکاشفه دیده می شود اما در نسخه های خطی انجیل نه.
سنت جان باپتیست، (متولد دهه اول پیش از میلاد، یهودیه، فلسطین، در نزدیکی اورشلیم - درگذشت 28 تا 36 پس از میلاد؛ روز جشن 24 ژوئن)، پیامبر یهودی با منشأ کاهنی که نزدیک بودن قضاوت نهایی خدا را موعظه کرد و کسانی را که توبه کردند را تعمید داد. خودآمادگی برای آن؛ او در کلیسای مسیحی به عنوان پیشرو عیسی مسیح مورد احترام است. یحیی تعمید دهنده پس از یک دوره انزوای بیابانی، به عنوان پیامبر در منطقه پایین دره رود اردن ظهور کرد. او حلقهای از شاگردان داشت و عیسی یکی از دریافتکنندگان مراسم تعمید او بود.
منابع اولیه اطلاعات در مورد زندگی و فعالیت یوحنا، اناجیل چهارگانه (متی، مرقس، لوقا، و یوحنا)، اعمال رسولان، و فلاویوس یوسفوس، مورخ یهودی، آثار باستانی یهودیان است. در استفاده از این آثار برای بازسازی تاریخی، باید برای گرایش های شناخته شده هر نویسنده در نظر گرفته شود. هر چهار انجیل در یوحنا آغاز دوره مسیحیت را به رسمیت می شناسند و هر کدام به شیوه خود سعی می کنند تقدم یوحنا در زمان و پذیرش پیام او توسط عیسی و تعمید توبه از دستان او (عناصری که نشان دهنده انقیاد از یوحنا است) را با یکدیگر تطبیق دهد. اعتقاد نویسنده به عیسی به عنوان مسیح و پسر خدا. انجیل به روایت مرقس، عیسی را مسیح پنهانی معرفی میکند که فقط برای یک دایره باریک شناخته میشود، و یوحنا را کسی معرفی میکند که باید «اول میآمد تا همه چیز را بازگرداند»، اما او نیز پنهان ماند و با کمی تصدیق وضعیت واقعی خود، به مرگ متحمل شد. تصور می شود که متی و لوقا روایت مارکس را بیشتر توسعه دهند. انجیل بر اساس متی، یوحنا را بهعنوان یک الیاس جدید یا در حال بازگشت، منادی پادشاهی خدا معرفی میکند (متی 3). از نظر متی، مرگ یوحنا، مانند مرگ عیسی، دشمنی اسرائیل قدیم را با پیشنهاد نجات خدا نشان میدهد. در انجیل به روایت لوقا و در اعمال رسولان، لوقا از همذات پنداری با الیاس غفلت میکند، اما یوحنا را پیشرو عیسی و آغازگر زمان تحقق نبوت توصیف میکند. در روایت لوقا از دوران کودکی یوحنا و عیسی از مطالبی استفاده شده است که احتمالاً شاگردان سابق باپتیست نقل کرده اند. آمدن عیسی و یوحنا را در دو سری صحنههای موازی به تصویر میکشد که هر کدام با مژدهای فرشتهای، لقاح، تولد شگفتانگیز، ختنه، سرودهایی که به کودک سلام میکنند و سرنوشت او را پیشبینی میکنند، و دوران شیرخوارگی را نشان میدهد. جان حتی در شکم مادرش عیسی را - که هنوز در شکم مادرش است - به عنوان پروردگار خود میشناسد.انجیل به روایت یوحنا تعمید دهنده را از الیاس به یک واعظ مسیحی نمونه تقلیل می دهد، صدایی صرف. هر گونه توصیفی از تعمید عیسی را حذف می کند. گرایش آن اغلب به عنوان یک بحث و جدل علیه گروهی از شاگردان یوحنا نامیده میشود، اما بهطور منطقیتر با تمایل بشارتدهنده توضیح داده میشود که این شاهد ایدهآل شخصیت کامل مسیح را به رسمیت بشناسد و به عنوان پیامد ضروری تنش بین افراد بسیار پیشرفته درک مسیح در این انجیل و آن جزئیات در سنت اولیه مسیحی که نشان دهنده انقیاد عیسی از یوحنا بود. بنابراین، اناجیل در درجه اول به روابط بین یوحنا و عیسی علاقه دارند.پس از در نظر گرفتن تمایلات هر یک از این منابع، موارد زیر در مورد جان نسبتاً قابل اعتماد به نظر می رسد. او در جایی در یهودا (که حداقل از سال 530 بعد از میلاد در عن کرم واقع شده بود) به دنیا آمد و زکریا، کاهنی از راسته ابیا، و همسرش، الیزابت، شاید یکی از بستگان مریم، مادر عیسی بود. سالهای شکل گیری او در صحرای یهودیه سپری شد، جایی که جوامع رهبانی، مانند اسن ها (فرقه سختگیر یهودی که از حدود قرن دوم قبل از میلاد تا پایان قرن اول میلادی وجود داشت) و گوشه نشینان فردی اغلب به آموزش جوانان می پرداختند. آرمان های خود در 27/28 یا 28/29 یحیی نه به عنوان یک کشیش بلکه به عنوان یک پیامبر به شهرت رسید. او در منطقه دره اردن پایین، از «عنون نزدیک سلیم» (نزدیک نابلس امروزی) تا نقطهای در شرق اریحا فعالیت میکرد. لباس ریاضت کشش از موی شتری او لباس سنتی پیامبران بود، و رژیم غذایی او از ملخ و عسل وحشی یا نشان دهنده پیروی شدید از قوانین پاکی یهودی بود یا رفتار زاهدانه یک نذیر (یهودی به ویژه برای خدمت به خدا) . مأموریت او خطاب به تمام رده ها و جایگاه های جامعه یهود بود. پیام او این بود که داوری خداوند بر جهان قریب الوقوع است و برای آماده شدن برای این داوری، مردم باید از گناهان خود توبه کنند، تعمید بگیرند و ثمرات مناسب توبه را به بار آورند.مشکلات معینی در مورد معنای پیام یوحنا همچنان مورد بحث است: در متی 3، یوحنا می گوید: "کسی که پس از من می آید از من قدرتمندتر است". این ممکن است به خود خدا، یک مسیح انسانی یا یک موجود الهی متعالی اشاره داشته باشد. او همچنین میگوید: «من تو را با آب تعمید میدهم... او شما را با روح القدس و با آتش تعمید خواهد داد. این تعمید دوم ممکن است نماد داوری باشد که کسی که می آید انجام خواهد داد.مشخصه پیروان یوحنا، روزه توبه آمیز، فراتر از الزامات شریعت یهود، و دعاهای ویژه بود. فراخوان اخلاقی یوحنا برای عدالت و نیکوکاری در لوقا 3 مستلزم عدالت از جانب همه است.اگرچه یوحنا مانند پیامبران پیشین حلقهای از شاگردان داشت، غسل تعمید یک مراسم پذیرش در این گروه نبود. این آیینی (غوطه ور شدن در آب روان) بود که نمادی از توبه برای آماده شدن برای داوری جهانی آینده بود و باید پیش و پس از آن با زندگی صالح همراه شود. به سختی به عنوان یک آیین مقدس، به معنای مسیحی، انتقال بخشش، یا به عنوان جایگزینی یهودیت و نشان دادن قوم جدیدی، از جمله یهودیان و غیریهودیان، که برای پادشاهی نهایی خدا آماده شده بودند، تصور نمی شد. همچنین فرضیه ای مبنی بر اینکه نماد عبور اسرائیل جدید از دریای سرخ به سوی یک رهایی ملی جدید باشد قابل اثبات نیست. به همان اندازه غیرقابل اثبات این است که این آیینی بود که نماد پیوند مجدد انسان با الوهیت و بازگشت به خانه بهشتی او بود - یک راز نجات و تولد دوباره. آیین یهودی تعمید نوکیشان اساساً متفاوت است و منبع آن نیست. چندین گروه تعمید دهنده دیگر تقریباً در همان زمان و مکان یافت شدند، اما نمی توان نشان داد که هیچ یک از این تعمیدهای مختلف و کمتر شناخته شده الهام بخش جان بوده است. او ممکن است تا حدودی شبیه غسل تعمید اولیه اسن ها باشد، اگرچه غسل تعمیدهای دیگر آنها بیشتر به حفظ خلوص آیینی جامعه آنها مربوط می شود. غسل تعمید یوحنا احتمالاً نماد ورود نه چندان مورد انتظار به ملکوت خدا بود، بلکه تسلیم پیشاپیش در برابر داوری جهانی آینده بود، که به عنوان دومین "تعمید" آینده توسط روح القدس در رودخانه ای از آتش نشان داده شد.
برخی از مسیحیان معتقدند که همه حواریون (به جز یهودا که خود را حلق آویز کرد) به مرگ شهادت مردند و این به نوعی شاهدی بر صحت مرگ، دفن و به ویژه رستاخیز عیسی مسیح است. این ایده که همه حواریون باقیمانده به شهادت رسیدند و ظاهراً چیزی از چنین موضعی سودی نداشتند، اگر رستاخیز مسیح صادق نبود، شهادت رستاخیز عیسی را تأیید می کند. این دیدگاه معقول به نظر می رسد، اما به نظر نمی رسد که هیچ مدرک واقعی از کتاب مقدس مبنی بر این موضوع وجود داشته باشد: به نظر می رسد بیشتر آنچه که ما فکر می کنیم در مورد مرگ رسولان می دانیم از منابع و گزارش های خارج از کتاب مقدس آمده است.سنت بر این است که یوحنا تا سنین پیری در افسس زندگی کرد. . . ما نه می توانیم این را ثابت کنیم و نه رد کنیم. گاهی می گویند جان خیلی زود شهید شد. . . اگر این درست باشد، او را به عنوان نویسنده هر یک از کتاب های NT ما رد می کند. اما دلایل به ندرت کافی است. خلاصه ای از قرن هفتم از یک نویسنده قرن پنجم، فیلیپ ساید، گزارش می دهد که پاپیاس گفته است که یوحنا و جیمز توسط یهودیان کشته شدند.به این شواهد برخی از تقویمهای کلیسا (یعنی تقویمهایی که روزهای بزرگداشت قدیسان را نشان میدهند) اضافه میشود که در آن یعقوب و یوحنا با هم بزرگداشت میشوند. . . اما به ندرت لازم به ذکر است که بزرگداشت با هم به این معنا نیست که هر دو شهید بودند و اگر هم بودند به این معنی نیست که تقریباً در یک زمان به شهادت رسیدند. کسانی که طرفدار شهادت زودهنگام هستند، Mk را می گیرند. 10:39 به عنوان یک پیشگویی پس از واقعه، و می گویند نشان می دهد که یوحنا قبلاً در هنگام نگارش انجیل مرقس به شهادت رسیده بود. این قطعاً یک استدلال بدون وزن است. در مجموع شواهدی که برای شهادت زودهنگام ارائه می شود بسیار اندک است و بهتر است کل این ایده را رد کنیم. هیچ دلیل محکمی در برابر این سنت وجود ندارد که یوحنا به عمری طولانی زندگی کرد و در خدمت پروردگارش فعال بود.پس از دومیتیان [81-96]، نروا یک سال [96-98] سلطنت کرد. او جان را دوباره از جزیره فراخواند و به او اجازه داد در افسس زندگی کند. در آن زمان او تنها بازمانده دوازده حواری بود و پس از نوشتن انجیل به نام خود به شهادت مفتخر شد. زیرا پاپیاس، اسقف هیراپولیس، که او را با چشمان خود دیده بود، در کتاب دوم سخنان خداوند ادعا می کند که او به دست یهودیان کشته شده است، بنابراین به همراه برادرش، پیشگویی مسیح در مورد آنها و برادرش را به وضوح محقق می کند. اعتراف و توافق خودشان در این باره.زیرا هنگامی که خداوند به آنها گفت: "آیا می توانید از جامی که من می نوشم بنوشید؟" و آنها مشتاقانه موافقت کردند و موافقت کردند، او گفت: "شما جام مرا خواهید نوشید و با تعمید تعمید من تعمید خواهید گرفت." و این قابل انتظار است، زیرا امکان ندارد خداوند دروغ بگوید. علاوه بر این، اوریگن دایره المعارف نیز در تفسیر خود از انجیل به گفته متی تأیید می کند که یحیی به شهادت رسیده است، و نشان می دهد که او این را از جانشینان رسولان آموخته است. علاوه بر این، یوسبیوس آگاه در تاریخ کلیسایی خود می گوید: "توماس به پارت اختصاص یافت، در حالی که یوحنا آسیا را دریافت کرد، و در آنجا اقامت گزید و در افسس درگذشت."سپس یعقوب و یوحنا، پسران زبدی، نزد او آمدند و گفتند: «استاد، از تو میخواهیم که هر چه میخواهیم برای ما انجام دهی.» و او به آنها گفت: "چه می خواهید برای شما انجام دهم؟" به او گفتند: «به ما عطا کن تا در جلال تو، یکی در دست راست و دیگری در سمت چپ تو بنشینیم.» اما عیسی به آنها گفت: «شما نمی دانید چه می خواهید. آیا میتوانی جامی را که من مینوشم بنوشی و با تعمیدی که من با آن تعمید میدهم، تعمید بگیری؟» به او گفتند: ما قادریم. پس عیسی به آنها گفت: «از پیالهای که من مینوشم، خواهید نوشید و با تعمیدی که با شما تعمید میدهم، تعمید خواهید یافت.بنابراین، بستگی به این دارد که فرد به این نتیجه برسد که عیسی درباره جامی که مینوشید، صحبت میکرد. فکر میکنم بیشتر به این نتیجه میرسند که او از شهادت خودش صحبت کرده است (متی 26:39). اگر چنین است، به نظر می رسد که خداوند ما مرگ شهیدی را برای جان پیشگویی می کند.شهادت یوحنا رسول 541
انواع مختلف شهادت." سپس گرگوری پس از گفتن اینکه پطرس مصلوب شد و یعقوب سر بریده شد، ادامه می دهد: "یوحنای مبارک که در طول زندگی خود در رقابت های بسیار و متنوعی شرکت کرد و خود را در همه اعمال صالح از تقوا متمایز کرد و به جوشش محکوم شد. آب این هدف در گروه سرود شهدا شماره شد. حتی به این ترتیب بود
نحوه مرگ آنها [i. e.، از پطرس، یعقوب، و یوحنا]، که از طریق مرگ
یاد بی مرگ خود را به کلیساها وصیت کرده اند.»
6. به همین ترتیب کریزوستوم: "پیاله من را خواهید نوشید و با تعمید من تعمید خواهید گرفت. او جلال شگفت انگیزی را برای آنها پیشگویی کرد!
یعنی شما سزاوار شهادت قضاوت خواهید شد و همان رنج را خواهید دید
چیزهایی مثل من. جان خود را با یک مرگ خشونت آمیز فدا خواهید کرد، و در اینها
همه چیز با من شریک باشید." 7 دوباره: "شما برای من خواهید مرد و خواهید بود
به خاطر موعظه ذبح شده و با من شریک باشید
رنج است." 8 باز هم: " جام شور است، اما خود مرگ غسل تعمید."
این همه به اندازه کافی واضح به نظر می رسد. اما در جای دیگر میلدرانگ را میبینیم
قسمت کریزوستوم: "جیمز را سر بریدند و جان بارها می مرد."
پس به نظر می رسد که کریستوم در این مورد تزلزل کرده است، یا شاید آن
او در زمان های مختلف دیدگاه های متفاوتی داشت.
آب جوشید، و باپتیست «فرار کرد».
جایگزین، شاید یکی احتمالی، روغن جوش یا آب جوش،
در واقع ابزار شهادت جان بود و این فرار بود
صرفاً وسیله ای برای آشتی دادن سنت های سریانی با افسسی.
اگر شهید شد کی؟
شهرت زیاد این دو برادر، که حداقل به راحتی قابل محاسبه است
زیرا با فعالیت طولانی تر از جانب جان. به عنوان مثال، وارونگی را ببینید
رتبه در اعمال رسولان 1: 13، "پیتر، یوحنا، یعقوب، اندرو". و چه تضادی
بین سکوت تقریبا کامل سنت و افسانه در مورد
جیمز، و ثروت ادبیات یوهانین! آیا رسولی که
اینقدر زود از بین رفته اند به عنوان میخ برای آویزان کردن این اسناد انتخاب شده اند؟
آیا نویسنده انجیل چهارم می توانست به عنوان تقلید ظاهر شود؟
یا مجری ادبی رسولی که این مدت مرده است؟ و سپس، دوباره، وجود دارد
او پس از دستگیری عیسی با پطرس به خانه کاهن اعظم می رود. او همچنین تنها رسولی است که شاهد مصلوب شدن بود و در پای صلیب، مریم را در خانواده خود به وصیت مسیح پذیرفت.و برایش افتخار بزرگی بود که عیسی مادرش را به او سپرد.با اینکه جوانترین رسول عیسی بود.اگر به عنوان یک تمثیل در نظر گرفته شود، سنت جان رسول ما را به عنوان افرادی که به طور جمعی ایمان را تشکیل می دهند، نشان می دهد. از آغاز فروتنانه مسیحیت تا آینده نامتناهی آن، سنت یوحنا به الوهیت عیسی، قدرت عشق خدا و عمق عشق خدا شهادت داد. بردن مریم به خانوادهاش و کمکهای مکتوب شگفتانگیز او به عهد جدید، از مسئولیت مسیحیان برای حفظ ایمان برای نسل بعدی و گسترش وسعت آن همیشه حکایت دارد. به همین ترتیب، مرگ او در تبعید یادآوری ظریفی است که پیرو عیسی بودن لزوماً به معنای سختی است. اما به این معنا نیست که سختی به شکل شهادت اقلیمی باشد. این تمثیل، با توجه به اهمیت یوحنا برای ایمان، یادآوری هشیارکننده است که نمیتوان مشارکت یک مسیحی وفادار صرف را بدیهی دانست.روز جشن سنت جان رسول 27 دسامبر است. نمادهای او شامل یک کتاب یا طومار برای نویسندگی او و یک عقاب برای ماهیت الهام بخش نوشته هایش است. علاوه بر این، او با یک دیگ و یک جام مسموم از افسانه های مختلف تلاش های ناموفق برای کشتن قدیس مرتبط است. او حامی عشق، وفاداری، دوستی و بسیاری از حرفه های مرتبط با نویسندگی است. به احتمال زیاد، بر اساس روایات روایات، یوحنای رسول در افسس دستگیر شد و در شرف شهادت و کشته شدن بود. گویا جان را در روغن در حال جوش انداختند. با این حال، طبق سنت، خداوند به طور معجزه آسایی جان را از مرگ نجات داد.
پس از آن، جان به تبعید فرستاده شد تا به عنوان برده در معادن پاتموس کار کند. زمانی که جان در پاتموس بود، دیدی داشت که منجر به نوشتن کتاب مکاشفه شد.
سرانجام جان شاید به دلیل کهولت سن از پاتموس آزاد شد و به منطقه ای که امروز ترکیه است بازگشت. او مدتی پس از سال 98 پس از میلاد در آرامش درگذشت و تنها رسولی بود که با مرگ خشونت آمیز نمرد.پاپیاس هیراپولیس در دوران اسقف بود. قرن دوم، و یکی از تفسیرهای نوشته های پاپیاس می گوید که یحیی توسط گروهی از مردان یهودی کشته شد. با این حال، از آنجا که این تفسیر ممکن است پاپیاس را اشتباه نقل کرده باشد یا اشتباه خوانده باشد، و از آنجا که ما مستقیماً نوشته های پاپیاس را در اختیار نداریم، بسیاری از مردم در صحت این نظریه در مورد چگونگی مرگ یوحنای رسول تردید دارند.افسانه دیگری می گوید که جان در واقع نمرده، بلکه مستقیماً به آسمان صعود کرده است، همانطور که خنوخ و الیاس به بهشت عروج کردند. با این حال، هیچ مدرکی برای این افسانه وجود ندارد، و واقعاً هیچ دلیلی برای باور این موضوع وجود ندارد.یوحنای رسول از این نظر که به تنهایی زندگی کرد تا پیرمرد شود، از سایر رسولان منحصر به فرد بود. شاید یوحنا به تنهایی با دیگر حواریون از مرگ خشونت آمیز در امان ماند، زیرا نقشه مقتدرانه خدا برای یوحنا بود که کتاب مکاشفه را بنویسد، کتابی که دیرتر از سایر کتب متعارف نوشته شده است.
یک استدلال رایج برای قابل اعتماد بودن اولین شاهدان رستاخیز این است که رسولان با کمال میل به عنوان شهید برای ایمان خود مردند. اغلب ادعا می شود که همه رسولان، به جز یوحنا، با شهادت روبرو شدند. و با این حال تا کنون، ارزیابی علمی کاملی از این ادعا صورت نگرفته است.فهرستی از افرادی که در هنگام مصلوب شدن عیسی در کتاب مقدس دیدهایم، تا این مرحله فاقد شاگردان است. من این مکان فهرست را تا آخرین لحظه ترک کردم، زیرا تنها یک شاگرد در مصلوب شدن عیسی وجود دارد - "شاگردی که عیسی او را دوست داشت" - یوحنا 19:26-27). درست است، از دوازده شاگردی که عیسی در طول خدمت سه ساله خود بیشتر وقت خود را با آنها گذراند، تنها یحیی در گلگوتا است که مادر خداوند ما را در طول مصلوب شدن تسلی می دهد. همه شاگردان دیگر خداوند را ترک کردند و گریختند (متی 26:56) از جمله پطرس پس از سه بار انکار عیسی.اکنون که فهرست کاملی برای کار داریم، اجازه دهید معنی همه اینها را با شما در میان بگذارم. اول اینکه حضور این گروه در مصلوب شدن عیسی به منظور مشاهده مرگ واقعی عیسی بر روی صلیب مهم بود. آنها می توانستند به این واقعیت تلخ شهادت دهند که عیسی واقعاً مرد - و بنابراین به معجزه باورنکردنی رستاخیز سه روز بعد شهادت دادند.دوم، حضور آنها در مصلوب شدن عیسی از ارادت آنها به خداوند سخن می گفت. آنها او را دوست داشتند و جایشان نزد عیسی بود - حتی در مرگ او.
در این وصف انگار یوحنا رسول در پای صلیب رنج کشید.اما عیسی با پیام خود نگهداری مریم و رنج های او را دید.که به او که جوانترین رسول بود و در پای صلیب هم ایستاد و رنج های استادش را دید و با او انگار به صلیب کشیده شد.یعنی حسی از رنج و دوست داشتن استادش و اینکه عیسی او را حواری محبوب خود میدانست.چشمانی که میدید و ضرباتی کهانگار بر او فرود می آمد.انگار رسالت او و نوشتن مکاشفه برای او راهی بود که باید انجام میداد در صبر و شراکت در مصائب مسیح.پتک هایی که همیشه با او بود. ضرباتی که انگار روح او را میخورد.نگاه میکرد اما کاری که باید انجام میداد و آن نگهداری از مریم مقدس و نوشتن مکاشفه الهی یوحنا از وقایع مهم.انگار عیسی همیشه با او بود.چه در جزیره ای که افتاده بود.و روحیه دادن به او.چه در نجات معجزه آسای او در دیگ جوش.چه در زندان چه در سختی هایش.