19. تا اینکه همانگونه که خداوند گفت دشمنانت را از مقابل تو دفع کند.
6. قوی و دلیر باشید، ترس نداشته باشید و در مقابل آنها نهراسید زیرا خداوند خالقت با تو همراه است و تو را سست نکرده ترکت نخواهد کرد.
13. خداوند به من گفت: این قوم را ملاحظه کردم که اینک قومی گردنشق است.
16. خداوند دو منبع روشنایی بزرگ را درست کرد، منبع روشنایی بزرگتر را برای حکومت در روز و منبع روشنایی کوچکتر را برای حکومت در شب و (همچنین) ستارگان را.
5. خداوند برای دیدن آن شهر و آن برجی که فرزندان آدم بنا میکردند، فرود آمد.
4. من در پیش شما غریب و مقیم هستم. قطعه زمین مقبرهای از خودتان به من بدهید تا میت خود را از پیش رویم برداشته به خاک بسپارم.
6. به (حرف) ما گوش فرا ده! آقا، تو از جانب خداوند در میان ما سروری. مِیتَت را در بهترین مقبرههای ما به خاک بسپار. کسی مقبرهاش را برای به خاک سپردن مِیت از تو دریغ نخواهد کرد.
8. اَویمِلِخ بامدادان سحرخیزی کرد و تمام خادمانش را صدا زد. تمام این مسائل را حضوراً به آنها گفت و آن اشخاص بسیار ترسیدند.
4. نسلت را چون ستارگان آسمان زیاد خواهم کرد و تمام این سرزمینها را به نسلت خواهم بخشید. و تمام اقوام زمین به وسیلهی نسلت برکت خواهند یافت.
14. من آن قومی را هم که (نسلت) بندگی آنها را خواهند کرد محاکمه میکنم و بعد از آن با اموال بسیار بیرون خواهند آمد.
17. وقت غروب خورشید بود که تاریکی غلیظی شد و اینک تنوری (از) دود و شعلهی آتش بین آن شقهها گذشت.
13. رنگین کمان خود را در ابر قرار دادم تا علامت عهد بین من و جهان باشد.
5. از اینها اهالی محلهای سکونت اقوام در سرزمینهایشان، هرکدام برحسب زبان قبیلهها و گروههایشان منشعب شدند.
19. به یکدیگر گفتند: اینک صاحب رویاها میآید.
18. او را از دور دیدند و پیش از آنکه به آنها نزدیک شود، برای او توطئه چیدند که بکشندش.
19. یوسف به آنها گفت: ترسان نباشید مگر من بهجای خداوندم؟
15. و اینک من با توام و در هرجا که بروی حفظت خواهم کرد و تو را به این سرزمین باز خواهم گردانید زیرا ترکت نخواهم نمود تا آنچه را که به تو گفتم انجام دهم.
40. در وضعی قرار داشتم که گرما(ی سوزان) در روز و سرما(ی یخبندان) در شب مرا نابود میکرد، و خواب از چشمانم دور میشد.
44. پس اکنون بیا من و تو پیمان ببندیم که بین من و تو به منزلهی شاهد باشد.
13. خداوند در آن محلی که با او سخن میگفت از پیش او بالا رفت.