خط بلوار اشک ریزان...

خط بلوار اشک ریزان

خط فرهنگ سنگ ریزان

خط خطر کوه ریزان

همه چیز لرزان انسان لرزان باران لرزان

سکوت شب بود فانوسی روشن میشد

تاریکی در گورش گم میشد

و شب روشنا بخش تمام جاده های انسانی

زنجیره های تقاطع همسانی

تفکرات رشد زده نهال فکر را باران زده

ریشه تنومند بشود صاف صیقلی انسانی

کلمات را مارش مزنید کلمات را فالش نزنید

اینجا صد و شصت و دومین درجه ی زمین بود

هفت فلک زمین انگار هفت پل آسمان میشد

و درون قصه نو به نو آسمان راه میشد

شعر همه شعر در شکوفایی مقصد انسان ترن زندگی میشد

قصه تونل های تنور گرفته میشد

نانوایی که نان میشد خود خورده در خود خود درون تنور میشد

بپزان گرمای زمین فصل شدت گرفتن تاریخ در تنور تاریخی

دمای چند درجه مانده به پاراگراف خط تیره خط ویرگولی ویرگولی

ساعت پشت هم عددی عدد رقم از ساعت عقربه شکسته در ساعت

فصل تاریخ شمسی برگردان میلادی زده

سه نقطه ... سلام ای فصل شکوفه های بهاری باران زده

حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد