کوچه ای که بن بست بود

Seeing things that aren't there? It's called pareidolia | Human World |  EarthSky

کودک زخواب خود فرشته پرواز بود

کودک درون شهر روی اوج پرواز بود

خواب دید قاصدکی میبرد شهر را

شهر با تمام قاصدک های فردا قهر بود

کافه ی تنهایی کوچه ی بن بست بود

شهر تنها با خودش درون خودش پر از حرف بود

سکوت شب بود اما مردی آواز میخواند

تار تار صدایش پر از ناله ی شب بود

درون خود بن بست تاریخی بود

روی سکوی اتوبوس شاهزاده غم بود

ملکه ی شب تنها در ماه بود

سربازان رویایی شطرنج چند باخته از  بازی نبرد شب بود

فردا درون امروز گم میشد

شاعری که سروده هایش بی کاغذ باطله ی  پر حجم بود

سنگ بنای یادبود ملکه شب شاهزاده ی ایستگاه زده ی بی تردد شب بود

تابلوی توقف ممنوع انسانی روی جرثقیل شاهزاده سرباز رومی بی تفنگ بود

حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد