یک آیه از کتاب مزامیر

8- همۀ روز، دشمنانم بر من طعنه می‌زنند؛ریشخندکنندگانم مرا لعن می‌کنند!

یک آیه از کتاب مزامیر

5- به سبب نالۀ بلندم از من جز پوست و استخوان نمانده است!

یک آیه از کتاب مزامیر

3- زیرا روزهایم چون دود سپری می‌شود،و استخوانهایم همچون اخگرهای فروزان می‌سوزد.

یک آیه از کتاب مزامیر

4- دلم همچون علف بریده شده و خشک گردیده است؛خوردن نان خود را از یاد می‌برم!

یک آیه از کتاب مزامیر

7- در بستر خود بیدار می‌مانم؛چون گنجشکِ تنها بر لبِ بامَم!