یک آیه از کتاب مزامیر

12.            ایشان را به قتل مرسان، مبادا قوم من فراموش کنند، ایشان را به قوت خود پراکنده ساخته به زیر انداز ، ای خد.اوند که سپر ما هستی

یک آیه از کتاب مزامیر

13.            زیرا دشمن نبود که من را ملامت میکرد و الّا تحمل میکردم، و خصم من نبود که بر من سربلندی مینمود، و الّا خود را از وی پنهان میساختم

یک آیه از کتاب مزامیر

7.                 و گفتم کاش که من را بالها مثل کبوتر میبود، تا پرواز کرده استراحت می یافتم

یک آیه از کتاب مزامیر

4.                 از آواز دشمن و به سبب ظلم شریر، زیرا که ظلم بر من میاندازند و یا خشم بر من جفا میکنند

یک آیه از کتاب مزامیر

7.                 دامی برای گامهایم مهیا ساختند، و جانم خم گردید، چاهی پیش رویم کندند، و خود در میانشان افتادند سلاه