14. مثل آنکه او دوست و برادرم بود، سرگردان میرفتم، چون کسی که برای مادرش ماتم گیرد از حزن خم میشدم
19. تا آنانی که بیسبب دشمن من هستند بر من فخر نکنند، و آنانی که بر من بیسبب بغض مینمایند چشمک نزنند
17. ای خد.اوند تا به کی نظر خواهی کرد، جان من را از خرابیهای ایشان برهان و یگانة من را از شیربچهگان
4. خجل و رسوا شوند آنانی که قصد جان من دارند، و آنانی که بد اندیش من هستند به قهقرا رفته و خجل شوند