دسته‌بندی شناخت-هویت - حسام الدین شفیعیان

میرزا مسرور احمد-از انجیل لوقا

9 و چون یافت، دوستان و همسایگان خود را جمع کرده، می‌گوید، با من شادی کنید زیرا درهم گمشده را پیدا کرده‌ام.

Mirza Masroor Ahmad – Spreading Smiles Just Like His Name | The Review of Religions

حسام الدین شفیعیان شنبه 15 مهر 1402 ساعت 05:29

0 نظر

و پسر انسان را خواهید دید که برطرف راست قوّت نشسته-حل این آیه برای فهم کامله آن

43 پس ایشان را به تأکید بسیار فرمود، کسی از این امر مطلّع نشود. و گفت تا خوراکی بدو دهند./اینم نمیشه باز کرد/این مسئله مطلع نشود دارد اونم کسی یعنی هچ کسی مطلع نشود دارد.این جالبه این مسئله خیلی جالبه/در آوردن از آیه مسئله ای مربوط به همون آیه میشه اما در جای خود معنای مفهوم خود دارد بعد در جای آیه زیر برای مسئله زیر هدایت به امری از امر دیگر از آیه به آیه برای باز کردن که نمیشود چون در ایه مطلع نشود کسی دارد

62 عیسی گفت، من هستم؛ و پسر انسان را خواهید دید که برطرف راست قوّت نشسته، در ابرهای آسمان می‌آید.

چرا کسی نباید مطلع شود؟

9 پس صاحب تاکستان چه خواهد کرد؟ او خواهد آمد و آن باغبانان را هلاک ساخته، باغ را به دیگران خواهد سپرد.

5 پس یک نفر دیگر فرستاده، او را نیز کشتند و بسا دیگران را که بعضی را زدند و بعضی را به قتل رسانیدند.

همین مسئله که باغبانان را هلاک ساخته.مسیحیت یعنی روی همین تفکر عمیق نکردند.تفکر عمیق برای ایام انتقام منظورن هست والا تفکر معمولی هم جواب میدهد.چون آیه ای دیگر در این مربوطه هست ایام انتقام

چرا هلاک میکند و باغ را به دیگران خواهد سپرد؟

5 پس چشمان خود را بر ایشان با غضب گردانیده، زیرا که از سنگدلی ایشان محزون بود

27 و هیچ کس نمی‌تواند به خانهٔ مرد زورآور درآمده، اسباب او را غارت نماید، جز آنکه اوّل آن زورآور را ببندد و بعد از آن خانهٔ او را تاراج می‌کند.

40 اینان که خانه‌های بیوه‌زنان را می‌بلعند و نماز را به ریا طول می‌دهند، عقوبت شدیدتر خواهند یافت.

خب حل شد برایت برای تو اوامر خودت برای من اوامر خودم من از تو دستور نمیگیرم که من اصلان طبق احکام شماها عمل نمیکنم طبق احکام خودمان و طبق احکام خودمان حق با منی هست که هنوز نمیتوانند بفهمند چه هست این مسئله حالا البته تلاش میکنی به همه بفهمانی اگه بتونی ایام انتقام شما که نتوانستید طرف نیم ساعت بازداشت شد اونم گل و بلبل در آمد جناب دونالد نیم ساعته بهشت براش بود.هر چند شما بخشیدن هایتان درست مال ما هم داره حتی جان میلر رو براتون صواب هست محبت کردن.ما بخشیدن بیجا نداریم.ما بخشیدن کسی که بشه بخشیدش.حل شد.ما ترس از یهود نداریم.بخاطر یهود حرف نزنند ما اوامر اونی که اعتقاد داریم رو نترسیم.برا همین اونا از ما میترسن.هر چند قرار بود منو هلاک کنند تا مسیح ظهور کنه. فکر میکنی اشتباهی میکنند نه اشراف منافع هیچ فرقی نداره واسشون بزار من ظهور کنم اگه تونستند مقابل من وایستن من بهت سلام میکنم یک اصطلاحه.حالا مثال اسمان آید و اینها بماند شوکه میشند بفهمند منی که میخواهند هلاک کنند و مسیح ظهور کند کیست و تو کی هستی. همینو ازشون سوال دارم.خیلی هم با استدلال بهشون ثابت میکنم.مسئله ای رو.طرف دوهزار و بیست و سه سال پیش جان میلر رفته مسیح رو لو داده بعد این میاد لذت میبره از دیدنش.بابا اینا بخشیدن بیجا هست.که هیچ داره کاری میکنه اون سرافراز بشه. این نمیشه گفت درسته.هر چند از احکام و کتاب خود درست باشه برا من درست نیست. حالا وقتی که بعد ظهور کنم بفهمن زمانم تعیین نمیکنم دست الله هست.من اشخاص مهمتری هستند که باید اونارو تربیت به روش خودم کنم. تربیت روشی من با شما فرق داره.زیرا بعد که گفتم چی هستند حق به من میدهند.الان خودت اینجوری با بدنی نحیف ضعیف مشرف به حالت همش رفتنی.اونا کی رو میخوان بکشن .بر عکس کار میکنن.زمان خندیدن به کفار.البته کفار برای اینه که اولن اومدم گفتم میشن کامل کفار.بعد طبق احکام کتاب شما میشید کافر بر کتاب ما یعنی طبق دستور العمل های کتاب ما.خودت احترامت بسیارزیاد نزد من اگه تو هم سر بر میداشتی میشدی سران کفار منم برام فرق نداشت.هر چند سران کفر و نفاق که میگند بی انصافی اگه درباره تو بگند خیلی هم بی انصافی.هر چند بزار من ظهور کنم کار دارم.چون ممکنه بر عکس هم باشه این مسئله.من که دارم از طریق تو حرفمو میزنم یهودی هارو خوب میتونم تشخیص بدهم.همینجور که تو میتونی.مخصوصان نفوذی هاشون که در تمام لباس ها هستند.حالا قومی که میگویید خود مسیحیت هم گل و بلبل نیستند اه بزار ظهور کنم.با اسلامیون کار بیشتر دارم.سختگیری به خود بیشتره.اسلام نماها رو و اونایی که دین جدم رو بازی گرفتند.منتهای مراتب برای تو باز به همونها هم محبت میکنی.طرف داره مستقیم تو سخنرانی به سران کفر که ببینند پیروانشون کی بودند فشرده میشی بعد میگی بزار راهنمایی شاید منو کنه.این چجوری محبت بیجایی هست. من گفتم اگه به برخاستن به اسلام و ما یعنی مایی که در کتاب هست سر بر میداشتی و به شخصیت ها طعنه میزدی شخصیت های مهم و رکن های مهم ما میشدی همونها.سران کفر.ولی من اشک های تو رو موقع نام بردن نام امام حسین علیه السلام دیدم.چند بار .این هست که من مثل کوه پشت تو هستم. و کارهایی که برای من انجام دادی ممنونم.فهمیدم درباره تو خیلی ها اشتباه میکنند.مخصوصان یهودی ها.و...