حسام الدین شفیعیان-از کتاب مزامیر

11  بر خدا توکّل دارم پس نخواهم ترسید. آدمیان به من چه می‌توانند کرد؟

حسام الدین شفیعیان-از کتاب مزامیر

10  خدای رحمت من پیش روی من خواهد رفت. خدا مرا بردشمنانم نگران خواهد ساخت.

حسام الدین شفیعیان-از کتاب مزامیر

 او تنها صخره و نجات من است و قلعهٔ بلند من تا جنبش نخورم.

حسام الدین شفیعیان-از کتاب مزامیر

 تا به کی بر مردی هجوم می‌آورید تا همگی شما او را هلاک کنید مثل دیوارِ خمشده و حصارِ جنبش خورده؟

حسام الدین شفیعیان-از کتاب مزامیر

20  عار، دلِ مرا شکسته است و به شدت بیمار شده‌ام. انتظار مُشْفِقی کشیدم، ولی نبود و برای تسلیدهندگان، امّا نیافتم.