فانوس-24

افرادی که هستند که هستند افرادی که بودند و نبودند و هستند.چون نباشند باز ذهن میرود تو باشند.چون باشند شاید نباشند اما ذهن دوست دارد با رویای باز خواهند بود زندگی کند.یعنی  بودند اما بعد نبودند.و باز جوری بودند که کسی باور نمیکرد که هستند.و چون رفتند همان اشخاص منتظر برگشتن قبل آنها هستند.چون با اسرار الهی آشنایی کامل پیدا نکردند با همان شخص روبرو میشدند سلام مثال میکردند و باز در خود که میرفتند منتظر همان شخص زنده بودند که مرده بوده ولی هست بوده.اما نه شخص میتوانسته چگونه به او بفهماند او هستم و نه او باور میکرده.اما این برزخ سخت ترین نوع برزخ برای آن شخص بوده.مخصوصان اگر شخص در این برزخ حس نسبت یا اصلان موارد پیچیده تری را کشف میکنند که شاید باز هنوز خیلی زمان ها برود تا در کشف کامله آن حیرت کنند.بشر دارد به سمتی میرود که پیشرفت نسبت به مسائل پیچیده دارد با کمک متخصصین بسیار زبده.و افراد تسلط بر امورات کشف میشود.اما این بذر نیاز به روئیدن بیشتر دارد.در خصوص بعضی شخصیتها حساسیت ها.تعصبات.و موارد بسیار دیگر پیچیده هست که باز نمیشوند.اما زمانی خواهد آمد که این فکر رشد خواهد کرد.زیرا موانع آن در آن دوران نخواهند بود.و چرخه موانع با حقیقت رشد کرده خورد خواهند شد.یعنی چرخه باقی مانده از یک طرز فکر وحشتناک منافعی.مثاله جاذبه زمین هست ها.بعضی مسائل در زمان خود با انکه واقعیت بودند حقیقت را خورد میکردند. و بعد فهمیدند حقیقت همان بوده.که میگفته شخص و اشخاصی که به حقیقت پی میبردند. مثاله از مسائل تاریخی افراد مختلف.

فانوس-23

پس در طرز فکرهای عاطفی انسانی  دوست ندارد حقیقت را بداند.چون تلخ هست. پس با همان رویا زندگی میکند.چون دوست ندارد بداند.طاقت ندارد.اما در خصوص همه صدق نمیکند چون اینجور افراد هم هستند که هستند.

فانوس-22

خب در طرز فکر اول دو نوع هست.شخص میداند شخص مرده باور نمیکند آنقدر که آن شخص را دوست دارد.و فکر میکند یک نوعی باز میگردد.در طرز فکر دوم نوع مرگ مجهول هست مشخص نیست برای شخص.یا اصلان میگوید فلان شخص را نکشتند.چون مرگ  اورا ندیده. میگوید شخص ممکنست زنده باشد.چرا کشتن میگیم.خب غیر کشتن هم در خصوص شخصیت هایی هست.ولی چون کشتن بیشترن در حالتی خاص ممکنست رخ دهد بیشتر شک هست. مرگ طبیعی مجلس باز فرق دارد.طرف میره جسد رو مثاله مثل باز کنند ببینند حالا شخصیت های مهم بیشتر این مانور هست.

فانوس-21

در خصوص بعضی شخصیتها  شک نوعی دیگر  تلقی میشود.مثال صدام  -هیتلر-و... گاهن بدل گاهن توی یک زنجیره ماده قوی بوده.و زنده هستند مثال.اینم یک طرز فکر دیگر هست که هست.

فانوس-20

حتی این مسئله در خصوص جنگ ایران و عراق صدق میکند. هنوز افرادی منتظرند افرادی برگردند.شاید ذهنیت عمومی نداشته باشد.شایدم تا حدودی.اما همه اینها شاید ها هست.